سلام

☂☂صبحتون زیبا دوستای گلم☂☂

این روزا زیاد حالم خوب نیس،از دست آدما دلخورم و ناراحت

آدمایی که براشون وقتمو گذاشتم و الان برام شدن بلای جون

همه شدن عین هم

اعصابت رو بهم میریزن،دلت رو میشکنن،روح و روانت رو آزار میدن

خوبیاتو با نامردی جواب میدن

هم از خانواده،هم از همکار،هم از دوست،هم از آشنا

همه و همه شدن برام یکی این روزا

............

شاید برای همتون همینجوری باشه

ولی آدم چقدر مگه توان داره بخدا

گرفتاریا و مشکلات ی طرف ،این آدما هم ی طرف

خسته شدم خسته

دلنوشته خودم:

سلام به دوستان گلم

خوبین انشاله؟

امیدوارم تو این روزای کرونایی حواستون به خودتون و خانوادتون باشه عزیزانم

مدتی هستش پست نذاشتم،واقعیتش اصلا دیگه نمیدونم چی بذارم

مشغله ی کاری از ی طرف،زندگی و کار خونه  و بقیه روزمره گی ها از ی طرف

براتون بگم که اوضاع نابسامان اقتصادم ی طرف

گرونی بیشتر آدمو خسته و ناراحت میکنه

الان سرکارم دارم براتون مینویسم،

صبح ی مریض داشتیم اومد درد دلشو با من مطرح کرد،بنده خدا دیابتی بود و ی خانم که با مادرش زندگی میکرد،

گفت:مدتیه به زور انسولینامو تهیه میکنم،گفتم:در آمدتون از چیه؟

گفت:یارانه[ناراحت]بنده خدا گفت:چندوقت پیش رفتم مثل گداها دم در داروخونه نشستم و به این و اون التماس میکردم[ناراحت]

بماند که دیگه چیا تعریف کرد برام از زندگیش....

آخه دست چند نفر رو میشه گرفت و بلندش کرد؟؟؟

کرونا خودش به اندازه کافی روح و روان مردم رو اذیت می کرد،این گرونی که هر روز شاهدیشم رو نمیدونم کجای دلمون بذاریم خب...

ما هم که خداروشکر دستمون به دهنمون میرسه بیشتر جاها کم میاریم و داد میزنیم که چه خبره..وای به حال اونایی که درآمدی ندارن و چشمشون به دست من و بقیه س

آه...........

سرم درد میکنه بخدا،نمیدونم چی بگم،چکار کنم،چجوری تسکین بدم دل آدمایی رو که تو این زمونه نمیتونن زندگیشونو بگذرونن....

................

شماها چی میگین؟

آخه تا کی باید اینجوری پیش بریم

چقـدر دوست دارم
دستهای مردانـه ات را
ڪـه دستهای ڪوچڪم را
درآن جامیـدهی
و نوازش میڪنی
تا بفهمم تو ڪنارم هستی
ومــن تڪیـه گاهی مطمئــن دارم …

اتفاق هاےِ خوب

همیشہ مےاُفتَند

مثلِ مِهرِ ” تُو” ڪہ

بہ دِلَـــــ❤️ـــــم “اُفتاده”

مےبینے حَتّے “اُفتادڹ” هَم

فعلِ قَشنگیست !

وقتے پاےِ ” تُو” وَسَط باشَد … 😍

مـن بین خودم و تـو

صمیمیت بسیار زیادی احساس میکنم

درست از همان دیدار اول

این یعنی مـا باهم در زندگی

زوج موفقی را نیز تشکیل خواهیم داد

‌تمام مفهوم زندگی

همان یک لحظه بود

که تو را دیدم…

زندگی بسیار کوتاه تر از آنست

که بخواهیم بعضی از کلمات مهم را ناگفته نگه داریم !

مثل دوستت دارم

دلم

اسارتی میخواهد

از جنس تو . . .

مثل حبس شدن گوشه آغوشت !

آغوش تو

آرام ترین نقطه‌ی دنیاست

هرچند که دیوانه ‌ترین

مرد جهانی …

You are my everything

تو همه چیز منی

از خدا

دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ،

رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ،

دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ،

رویایی که همان دنیای من است، و

تویی که همان دنیای منی….